فهرست مطالب
دانشمند اعصاب، دکتر جو دیسپنزا، داستانی الهامبخش شگفتانگیز دارد، مخصوصاً برای ما که به قدرت خوددرمانی اعتقاد داریم.
جو بهطور معجزهآسایی خود را از شکستگی شفا داد. مهره ها تنها با استفاده از قدرت ذهن خود. جو بدن خود را در کمتر از 10 هفته به طور کامل ترمیم کرد و توانست راه برود و به طور طبیعی عمل کند.
همچنین ببینید: هدف اصلی مدیتیشن چیست؟ (+ چگونه به آن دست یابیم)پس از بهبودی، جو شروع به انجام تحقیقات بیشتر در زمینه علوم اعصاب، تشکیل حافظه و زیست شناسی سلولی کرد و تصمیم گرفت تا زندگی خود را وقف کمک به دیگران برای درک و استفاده از قدرت ذهن خود برای ایجاد دگرگونی های معجزه آسا در زندگی خود می کند.
جو نویسنده پرفروش نیویورک تایمز است و همچنین در فیلم "What the bleep do" متخصص برجسته ای بوده است. ما می دانیم»، «پایین سوراخ خرگوش»، «مردم در برابر حالت توهم» و «مستند شفا».
جو همچنین نویسنده سه کتاب است، «چگونه ذهن خود را از دست بدهیم و خلق کنیم». یکی جدید، فراطبیعی بودن و "شما دارونما هستید".
در اینجا مجموعه ای از بیش از 59 نقل قول توسط جو دیسپنزا در مورد جنبه های مختلف ذهن و واقعیت و نحوه استفاده از این دانش وجود دارد. برای تغییر زندگی خود:
لطفاً توجه داشته باشید که برخی از این نقل قول ها برای کوتاه کردن نقل قول بازنویسی شده اند، اما همان معنی را حفظ می کنند.
نقل قول هایی در مورد مراقبه
مدیتیشن وسیله ای است که شما می توانید از ذهن تحلیلی خود فراتر بروید تا بتوانید به ذهن خود دسترسی پیدا کنیدضمیر ناخودآگاه. این بسیار مهم است، زیرا ضمیر ناخودآگاه جایی است که تمام عادات و رفتارهای بد شما که می خواهید تغییر دهید در آنجا ساکن می شوند." ما در واقع خود را شرطی کردهایم که همه چیزهایی را باور کنیم که لزوماً درست نیستند - و بسیاری از این چیزها تأثیر منفی بر سلامت و شادی ما میگذارند.
باورها؛ ما به احساسات گذشته خود معتاد هستیم. ما باورهای خود را به عنوان حقایق می بینیم، و نه به عنوان ایده هایی که می توانیم تغییر دهیم."
"اگر ما در مورد چیزی اعتقادات بسیار قوی داشته باشیم، شواهدی بر خلاف آن می تواند درست در مقابل ما قرار داشته باشد، اما ممکن است اینطور نباشیم." آن را ببینید زیرا آنچه ما درک می کنیم کاملاً متفاوت است."
"ما نمی توانیم آینده جدیدی را با نگه داشتن احساسات گذشته خلق کنیم."
"یادگیری ایجاد ارتباطات جدید در مغز و حافظه در حال حفظ/حفظ آن ارتباطات است."
"وقتی شما خود قدیمی را مشاهده می کنید، دیگر برنامه نیستید، اکنون شما آگاهی هستید که برنامه را مشاهده می کنید و آن زمانی است که شروع به عینیت بخشیدن به ذهنیت خود می کنید. خود."
"اگر از عادات خودکار خود آگاه شوید و از رفتارهای ناخودآگاه خود آگاه باشید، بنابراین نمی توانید دوباره بیهوش شوید، در این صورت در حال تغییر هستید."
نقل قول در مورد استرس
"هورمون های استرس، در دراز مدت، دکمه های ژنتیکی ایجاد کننده بیماری را فشار می دهند."
"وقتی مابا هورمون های استرس زندگی کنید و تمام انرژی به این مراکز هورمونی می رود و دور از قلب، قلب از انرژی گرسنگی می گیرد.
«تا زمانی که با هورمون های استرس زندگی می کنیم، ما زندگی می کنیم. به عنوان یک مادی گرا زندگی می کنند، زیرا هورمون های استرس باعث می شود باور کنیم که دنیای بیرون واقعی تر از دنیای درون است."
"هورمون های استرس باعث می شوند احساس کنیم از امکان (یادگیری، خلقت) جدا هستیم. و اعتماد).»
«اگر هورمونهای استرس مانند یک ماده مخدر هستند و ما میتوانیم پاسخ استرس را تنها با فکر فعال کنیم، در این صورت میتوانیم به افکار خود معتاد شویم.»
مردم می توانند به آدرنالین و هورمون های استرس معتاد شوند و شروع به استفاده از مشکلات و شرایط زندگی خود می کنند تا دوباره اعتیاد عاطفی خود را تأیید کنند، بنابراین می توانند به یاد بیاورند که فکر می کنند چه کسی هستند. شرایط بد، رابطه بد، شغل بد، همه اینها در جای خود هستند زیرا فرد برای تأیید مجدد اعتیاد عاطفی خود به آن نیاز دارد. با محیط خود برابر فکر می کنید، واقعیت شخصی شما در حال ایجاد شخصیت شماست و بین دنیای درونی شما و تجربه در دنیای بیرون رقصی وجود دارد و به آن تانگو کارما می گویند. نقل قول هایی در مورد قدرت افکار
"هر بار که فکری به ذهن ما می رسد، یک ماده شیمیایی تولید می کنیم. اگر افکار خوبی داشته باشیم، مواد شیمیایی می سازیم که به ما احساس خوبی می دهد.و اگر افکار منفی داشته باشیم، مواد شیمیایی میسازیم که باعث میشود دقیقاً همان طور که فکر میکنیم احساس کنیم." تجارب یکسان و تجربیات یکسان همان احساسات را تولید می کنند و این احساسات همان افکار را هدایت می کنند."
"شما می توانید مغز خود را فقط با تفکر متفاوت تغییر دهید."> "دانش قدرت است، اما شناخت خود توانمندسازی خود است."
"امتیاز انسان بودن این است که می توانیم یک فکر را واقعی تر از هر چیز دیگری به نظر برسانیم."
نقل قول در مورد توجه
"زندگی در مورد مدیریت انرژی است، جایی که شما توجه خود را در آن قرار می دهید، جایی است که انرژی خود را قرار می دهید."
"دانش قدرت است، اما شناخت خود توانمندسازی خود است."
"امتیاز انسان بودن این است که می توانیم یک فکر را واقعی تر از هر چیز دیگری به نظر برسانیم."
نقل قول در مورد توجه
"زندگی در مورد مدیریت انرژی است، جایی که شما توجه خود را در آن قرار می دهید، جایی است که انرژی خود را قرار می دهید."
همچنین ببینید: 29 کاری که امروز می توانید برای جذب انرژی مثبت انجام دهید
"ما می توانیم با توجه کردن مغز خود را شکل داده و شکل دهیم. اگر بتوانیم ایده ای را حفظ کنیم، شروع به سیم کشی و شکل دادن به مغز خود می کنیم.
«وقتی تمام توجه خود را روی یک ایده یا مفهوم معطوف می کنیم، یک تغییر فیزیکی در مغز اتفاق می افتد. مغز تصویر هولوگرافیکی را که در لوب فرونتال خود نگه می داریم می گیرد و الگویی از اتصالات ایجاد می کند که با آن مفهوم/ایده مرتبط است." چیزی که علم شروع به درک می کند این است که مغز ما با توانایی ما در توجه شکل گرفته و شکل می گیرد. و وقتی توانایی توجه داشته باشیم، آن را داریمتوانایی یادگیری دانش و پیوند آن دانش در مغز ما."
به نقل از قدرت لوب فرونتال
"لوب جلویی مدیر عامل مغز است. بقیه قسمت های مغز فقط از برنامه ریزی گذشته است."
"اندازه لوب پیشانی نسبت به سایر قسمت های مغز چیزی است که ما را از سایر حیوانات جدا می کند. برای انسان، لوب پیشانی تقریباً 40٪ از کل مغز را تشکیل می دهد. برای میمون ها و شامپانزه ها حدود 15 تا 17 درصد است. برای سگ ها 7٪ و گربه ها 3.5٪ است."
"ما از لوب فرونتال برای تصمیم گیری در مورد عمل استفاده می کنیم، رفتار را تنظیم می کند، ما از آن در هنگام برنامه ریزی، حدس و گمان استفاده می کنیم. هنگامی که ما در حال اختراع هستیم، زمانی که به احتمالات نگاه می کنیم."
"بیشتر مردم به قدری از دنیای بیرونی خود پرت می شوند که از لوب پیشانی خود به درستی استفاده نمی کنند."
" در لحظه ای که می پذیریم دنیای درونی بر دنیای بیرونی تأثیر می گذارد، باید شروع به استفاده از لوب پیشانی کنیم." رویا، مستقل از شرایطی که در جهان ما، در بدن و زمان ما وجود دارد."
"لوب پیشانی به ما این امتیاز را می دهد که فکر را بیش از هر چیزی واقعی کنیم."
لوب به تمام قسمتهای دیگر مغز ارتباط دارد و وقتی سؤالات باز میپرسید، مثلاً چگونه خواهد بود؟ چگونه باید باشد؟، لوب جلویی مانند یک رهبر سمفونی بزرگ، به چشم انداز نگاه می کنداز کل مغز شروع می کند و شروع به انتخاب شبکه های مختلف نورون ها می کند و به طور یکپارچه آنها را به هم می بخشد تا ذهنی جدید ایجاد کند." خواستن به آنچه ما هستیم پاسخ می دهد."
"شما باید برای نشان دادن موفقیت خود احساس قدرت کنید، باید احساس فراوانی داشته باشید تا ثروتتان شما را پیدا کند. شما باید برای ایجاد زندگی مورد نظر خود احساس قدردانی کنید." صرفاً فرآیند تفکر اینکه چه کسی می خواهید باشید، مغز شما را تغییر می دهد." با افزایش احساسات (که یک فرآیند قلبی است)، شما وارد حالت جدیدی از وجود می شوید."
"هر روز به خودتان یادآوری کنید که چه کسی می خواهید باشید و باعث می شوید مغزتان در سکانس های جدیدی به کار بیفتد. در الگوهای جدید، در ترکیب های جدید. و هر زمان که مغز خود را به طور متفاوتی کار می کنید، نظر خود را تغییر می دهید."
نقل قول هایی در مورد ایجاد یک واقعیت جدید
"ما واقعیت را بر اساس نحوه سیم کشی مغز خود درک می کنیم."
"شخصیت شما واقعیت شخصی شما را ایجاد می کند. شخصیت شما از اینکه چگونه عمل می کنید، چگونه فکر می کنید و چه احساسی دارید تشکیل می شود.
"اگر واقعیت شخصی شما شخصیت شما را ایجاد می کند، شما یک قربانی هستید. اما اگر شخصیت شما در حال ایجاد واقعیت شخصی شماست، پس شما یک خالق هستید."
"فرایند تغییر".مستلزم این است که شما نسبت به خود ناخودآگاه خود آگاه شوید." این مستلزم ترک عادت خود قدیمی و اختراع مجدد یک خود جدید است."
"تا زمانی که با محیط خود برابر فکر می کنید، به خلق همان زندگی ادامه می دهید. تغییر واقعی یعنی بزرگتر از محیط خود فکر کنید. بزرگتر از شرایط زندگی تان فکر کنید، بیشتر از شرایط دنیا فکر کنید."
"سخت ترین قسمت تغییر این است که همان انتخاب هایی را که روز قبل انجام دادید، انجام ندهید." 7> «لحظه ای که تصمیم می گیرید دیگر به همان شیوه فکر نکنید، به همان شیوه رفتار نکنید یا با همان احساسات زندگی کنید، احساس ناراحتی خواهید کرد. و لحظهای که احساس ناراحتی میکنید، به رودخانه تغییر قدم گذاشتهاید."
"بهترین راه برای پیشبینی آیندهتان این است که آن را نه از دانستهها، بلکه از ناشناختهها خلق کنید. وقتی در جای ناشناخته احساس ناراحتی می کنید - اینجاست که جادو اتفاق می افتد.»
نقل به نقل از بهبودهای خود به خودی
«من متوجه شدم که 4 چیز در بین هر فردی که به این بیماری مبتلا شده است رایج است. بهبودی خود به خود،
1. اولین چیز این بود که هر فردی پذیرفت و باور داشت که یک شعور الهی بر بدن حاکم است.
2. نکته دوم این است که آنها فهمیدند که افکارشان در واقع به بیماری آنها کمک می کند.
3. مورد سوم این بود که به ترتیب تصمیم گرفتندبرای شکستن روند تفکر خود، آنها باید با فکر کردن به اینکه چه کسی میخواهند شوند، خود را دوباره اختراع کنند. و همانطور که آنها شروع به فکر کردن به احتمالات کردند، مغز آنها شروع به تغییر کرد.
4. چهارمین مورد این بود که آنها لحظات طولانی را با خود سپری کردند (به این فکر می کردند که می خواهند چه چیزی شوند). آنها آنقدر درگیر چیزی بودند که به آن فکر میکردند، به طوری که زمان و مکان را از دست دادند. . بیش از 100 گالن خون در هر ساعت، 10000 بار در یک روز، 40 میلیون بار در سال و بیش از 3 میلیارد بار در یک عمر می زند. بدون اینکه شما آگاهانه در مورد آن فکر کنید، به طور مداوم پمپ می شود.»